شکوه

  • ۰
  • ۰

توچه خوبی

توچه خوبی

توچه خوبی که جهان اینهمه زیبا شده است

تابش خورشید و نور ماه بردشت و دمن

پرش پروانه ها بر بستر نرم چمن

وزش باد صبا هدیه به گلها شده است

موج گیسوی طلائی رنگ گندمزارها

لغـزش بادبهـاری برتـن نیزارها

از نوای مرغکان هلهله بر پا شده است

صوت خوش آهنگ رود و نرمش مخمل آب

جویباران تا ختند بر پهنة دشت سراب

قامت سرو چمن وه که چه رعنا شده است

مقدم عطر بنفشه همره باد صبا

میدهندم خبر از خوبی تو در همه جا

و تو خوبی که جهان اینهمه زیبا شده است

 

امیدرا باور کن

ای دریغ مزرعه سرسبز عشق را علف هرز کین پوشانده

و من باور کردم دشتی پوشیده از گیاه هرز را

با بارش سنگین و خاموش برف را که من تنها

رهرو این تاریک راه یخ زده هستم

باور کردم سردی هوا را

با ترنمی یخ زده از هرم نفسهای خود

باور کردم تنهائی ، وحشت و سرما را

بناگاه شعله ای رقصنده نمایان شد

آه این شعله برای کدام شب زده آمد

نجات بخش کدام سرمازده خواهد شد

نزدیک و نزدیکتر شد

و من امید را باور کردم

  • ۹۶/۰۶/۲۴
  • مهدی یار

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی