سلام خسته نباشید
معرفی سایت نودشتیا در مورد کتاب و رمان و بخصوص کتابها فعالیت میکند
سایت (98ia)
بزرگترین سایت رمان جدید ایران به شمار میاد که فعالیت زیاد ی کتاب دارد از کاربران میخواهیم که در انجمن نودشتیا عضو بشند و تایپ رمان اغاز کنند
سلام خسته نباشید
معرفی سایت نودشتیا در مورد کتاب و رمان و بخصوص کتابها فعالیت میکند
سایت (98ia)
بزرگترین سایت رمان جدید ایران به شمار میاد که فعالیت زیاد ی کتاب دارد از کاربران میخواهیم که در انجمن نودشتیا عضو بشند و تایپ رمان اغاز کنند
ای دل اگر عاشقی، در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
دلبر تو جاودان بر در دل حاظر است
روزن دل بر گشا، منتظر یار باش . . .
همه گویند به امید ظهورش صلوات
کاش این جمعه بگویند به تبریک حضورش صلوات
اللّهم عجّل لولیک الفرج
من که بختم مثل پر زاغ سفیده ….
ولی برا اطمینان و پشت گرمی …
خواهر و مادر هر چی چمن بود به هم پیوند میدم
باشد که مقبول افتد
( رویا پردازی های یه دختر دم بخت )
وظیفه ی تو زندگی را با تمام و کمالَش زندگی کردن است،
با تمامِ سِکانس هایِ تلخ و شیرینَش..
نمیشود که همه اش خسته باشی
و سَرِ سکانس هایِ تلخ بهانه بیاوری و گوشه ای به قهر کِز کنی و بازی نکنی ..
حق داری که خستگی ات را در کنی،
اما حق نداری که دیگر مسیر را ادامه ندهیو یادت هم نمی آید چطور گذَرانده ای مسیرِ بهاری و سبزِ زندگی ات را..
اصلا خدا را هم خوش نمی آید،
راهَت داده به دنیایَش که نقشَت را ایفا کنی،
یک روز خوبُ حتی یک روز بد ،
یک روز شیرینُ حتی یک روز تلخ ،
یک روز آرامُ حتی یک روز پُرهیاهو ،
اینطور که نمیشود،
نمیشود که زندگی را فقط گذراند ،
نمیشود که تمام شدنِ فصلی و رسیدنِ فصلی جدید را فقط خُنَکایِ ناگهانیِ هوا یادَت بیاورد،
نمیشود تا نوکِ دماغَت یخ نکرده حواسَت به رسیدنِ پاییز نباشد..
اینطور پیش بِرَوی یک آن چَشم باز میکنی
خودَت را میانِ خزانِ زردِ زندگی ات میابی ،
باید راهی یافت، برایِ زندگی را زندگی کردن،
نه فقط زندگی را گُذَراندَن ..
باید راهی یافت،
برایِ صبح ها با اُمید چشم گُشودَن،
برایِ شب ها با آرامشِ خیال خوابیدن..